این کتاب داستان عشق یک معلم مبارز گیلانی و دختری آذری به نام عسل است. معلمی که در هنگامه انقلاب ۵۷ و در میانه مبارزه با حکومت، به زندان می افتد و ایام سختی را پشت سر می گذارد. گیله مرد، طی ماجرایی با این دختر آذری آشنا می شود و به او دل می بازد. این آشنایی و عشق بین دو شخصیت محوری داستان، با چالش های بزرگی مواجه می شود. برخی ماجرای گیله مرد و عسل را الهام گرفته از زندگی عاشقانه نادر ابراهیمی می دانند.
معرفی کتاب های نویسنده نادر ابراهیمی:
اگر علاقه مند به خواندن کتاب های نویسنده نادر ابراهیمی هستید، ما به شما برخی از کتاب های این نویسنده را معرفی می کنیم تا بتوانید به راحتی اقدام به خرید کتاب مورد نظر خود کنید. همچنین برای خرید کتاب یک عاشقانه آرام، می توانید در دسته بندی کتاب های داستان و رمان ایرانی اقدام به خرید کنید.
کتاب بار دیگر شهری که دوست می داشتم.
کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم.
کتاب انسان جنایت و احتمال.
کتاب ابوالمشاغل.
کتاب فردا شکل امروز نیست.
کتاب مردی در تبعید ابدی.
کتاب مکان های عمومی.
کتاب عاشقانه ها.
کتاب تضادهای درونی.
و…
بخشی از متن کتاب یک عاشقانه آرام:
عاشق، زمزمه می کند، فریاد نمی کشد.
بانوی گل به گونه انداخته، با لهجه شیرینش گفت: باید تخیل کنیم، که در مه راه می رویم؛ در مهی بسیار فشرده و سپید. تمام عمر درمه. در کنار هم من و تو، مه را می پیماییم، آرام و به زمزمه با هم سخن می گوییم. در یک مه نوردی طولانی، هیچ چیز به وضوح کامل نخواهد رسید و به محض آن که چیزی را آشکارا ببینیم-مثلا چراغ های یک اتوبوس زندان را، آن چیز از کنار ما رد خواهد شد، یا ما از پهلویش خواهیم گذشت. اگر سر بگردانیم هم با بغض و نفرت، فقط برای آنی میله های پنجره اتوبوس را خواهیم دید و یک جفت چشم را و باز مه سپید فشرده مسلط را. بگذار خشخاش، شقایق تیغ نخورده بماند و شک کنیم در این که اصلا اتوبوسی در کار است و میله هایی و چشم های آنگونه سرشار از خاکستر، و پرنده وش.
مه اگر آن طور که من تخیل می کنم باشد، دیگر از نگاه های چرکین، قلب های کدر و رفتارهایی که آن ها را رذیلانه می نامیم، گله مند نخواهیم شد. خائنان به خاک، همان ها که زمین خدا را آلوده می کنند درمه، گر چه وهمی اما قدری زیبا و تحمل پذیر خواهند شد. حتی شبه روشنفکران، درمه، به نظر نخواهد رسید که به پرگویی های مهمل مبتذل ابدی خویش مشغولند، و به خیانت آن ها را درمه اگر به قدر کفایت فشرده باشد، می توانیم جنگجویانی اسطوره یی مجسم کنیم که به خاطر آزادی می جنگند یا به خاطر نان زحمت کشان جهان برای نفسی آسوده زیستن، چاره یی نیست جز مهی فشرده را گرداگرد خویش انگار کردن؛ مهی که در درون آن، هر چیز غم انگیز، محو و کمرنگ شود.
تو از من می خواهی که شادمانه و پر زندگی کنم، نه؟ برای شادمانه و پرزیستن، در عصر بی اعتقادی روح، درمه زیستن ضرورت است.
در نتیجه
نادر ابراهیمی در این کتاب می گوید: برای شیرین کردن زندگی نیاز به معجره کردن نیست، فقط کافی است که زندگی را دوست داشته باشیم و آن را با چیزهایی بسیار ساده، اما دوست داشتنی پر کنیم.